خواننده ایرانی برای کنسرت 9 سال صبر کرد!
همشهری
جوان: همه چیز برای یک کنسرت بزرگ مهیاست، آن هم کنسرتی که سعید مدرس برای برگزار شدنش 9 سال صبر کرد: خواننده ای که شاید یکی از پرپیچ و خم ترین راه ها برای رسیدن به این شب را طی کرد و بعد از تقریبا سه سال دوری از دنیای موسیقی در شب کنسرتش نتیجه صبرش را در کنار مخاطبانی دید که نه تنها فراموشش نکرده بودند که همصدا با او تمام قطعه ها را بلند فریاد می زدند. کنسرتی که برخلاف خیلی از کنسرت های دیگر رأس ساعت شروع شد و همین شروع خوب برای مخاطبانی که به یک ساعت پشت در ایستادن دیگر عادت کرده بودند یک شروع دلچسب بود.
؟
در ادامه با ما همراه شوید »»»»
خواننده ایرانی برای کنسرت 9 سال صبر کرد!
همشهری
جوان: همه چیز برای یک کنسرت بزرگ مهیاست، آن هم کنسرتی که سعید مدرس برای برگزار شدنش 9 سال صبر کرد: خواننده ای که شاید یکی از پرپیچ و خم ترین راه ها برای رسیدن به این شب را طی کرد و بعد از تقریبا سه سال دوری از دنیای موسیقی در شب کنسرتش نتیجه صبرش را در کنار مخاطبانی دید که نه تنها فراموشش نکرده بودند که همصدا با او تمام قطعه ها را بلند فریاد می زدند. کنسرتی که برخلاف خیلی از کنسرت های دیگر رأس ساعت شروع شد و همین شروع خوب برای مخاطبانی که به یک ساعت پشت در ایستادن دیگر عادت کرده بودند یک شروع دلچسب بود.داخلی - پنجشنبه شب، ساعت 21:30 سالن میلاد نمایشگاه بین المللیبعد از گذشتن از پارکینگ نمایشگاه بین المللی و عبور از کنار ماشین هایی که در بیشترشان ترانه دنیای وارونه که خاطره انگیزترین ترانه سعید مدرس برای طرفدارانش به حساب می آید، به گوش می رسید، به سالن اصلی رسیدیم، همه توی صف ها منتظر چک شدن بلیت هایشان بودند؛ بلیت هایی که برای داشتن شان چند سال منتظر بودند و حالا در بیست و دوم خرداد تا چند دقیقه دیگر خواننده ای را روی صحنه می دیدند که خیلی هایشان با زمزمه یک قسمت از ترانه ای که مدت ها ورد زبان جوان ها شده بود خودشان را برای نشستن روی صندلی های قرمز رنگ سالن میلاد آماده می کردند.چیزی که در اولین قدم برای آدم هایی که پشت در قهوه ای رنگ و بزرگ سالن میلاد نکته مثبت تلقی می شد، شروع به موقع برنامه بود. رأس ساعت 21:30 مردمی که حالا دیگر روی صندلی هایشان نشسته بودند با شروع اورتور ترانه آشنایی که پرتشان می کرد به روزهای دور، چیزی را روی صحنه دیدند که همه به وجد آمده بودند؛ چهار نفر از گوشه و کنار استیج با تلویزیون هایی که روی سرشان بود، روبروی مردم بودند و داخل تلویزیون ها ویدئو و تصاویر سعید مدرس، خواننده ای که قرار بود برای اولین بار طعم شیرین ایستادن روبروی طرفدارانش را بچشد، به چشم می خورد و در پشت سر آنها روی پرده ای بزرگ همان انیمیشن آشنا پخش می شد. دستُ سوتُ جیغُ هورابه محض تمام شدن اورتور ترانه، سعید مدرس روی صحنه ظاهر شد، آن هم به شکلی متفاوت، طراحان صحنه برای حضور او روی استیج از یک بالابر آن هم درست وسط صحنه استفاده کرده بودند و به محض شروع ترانه به یکباره مدرس از زیر استیج بالا آمد که تمام سالن به روی هوا رفت و او روبروی 2 هزار نفر از طرفدارانش قرار گرفت که از شروع ترانه همصدا با او شروع به خواندن کردند.ترانه ای که از سال های دور یک جورهایی برای مدرس تبدیل به شناسنامه ای شده بود و آن روزها اگر کسی بود که نامش را نمی دانست، او را با همین انیمیشن ساده و به یادماندنی به خاطر می آورد. کسی که 9 سال پیش شاید این شب برایش یک رویای دور از دسترس به حساب می آمد اما حالا مقابل چشمانش آدم هایی را می بیند که در بین شان حتی بچه های 9-8 ساله ای بودند که پا به پای او ترانه هایی که برای ساختنش تلاش کرده بود را بلند فریاد می زدند. مدرس بعد از تمام شدن این ترانه گپ کوتاه و خودمانی با حاضرین در سالن زد و گفت: «واقعا نمی دانم چگونه احساسات خودم را بیان کنم، همیشه قانون است که یک هنرمند پس از 4-3 سال دوری از صحنه هنر فراموش می شود، ولی خوشحالم که فراموشم نکردید، ممنون که آنقدر با معرفت هستید.»یکی قدیمی یکی جدیداز 17 قطعه ای که در کنسرت خوانده شد، ترانه های قدیمی بیشتر مورد توجه قرار گرفت، چینش اجرای ترانه ها به گونه ای بود که یک ترانه قدیمی اجرا می شد و ترانه بعدی از آلبوم جدید موقعی که ترانه های قدیمی توسط گروه نواخته می شود،